اگر بخواهیم لیستی از ده بازی ویدیویی دهه اخیر با بهترین طراحی مراحل بنویسیم، قطعاً بازی Red Dead Redemption 2 در این لیست و جایگاه بالا قرار میگیرد. این بازی کارناوالی از طراحی مراحل فوقالعاده بود که باید به تنهایی مقالهای راجع به بهترین مراحل آن نوشته شود و در این مقاله هم قصد داریم به این موضوع بپردازیم. با ۸۰ ساعت گیم پلی داستانی، RDR2 مراحل جذابی را در خود جای داده است و مشخصاً انتخاب تنها ده مرحله از میان این مراحل بسیار سخت است اما سعی میکنیم که در این مقاله به بهترین مراحل بازی Red Dead Redemption 2 میپردازیم.
- Outlaws from the West
- Hell Hath No Fury
- A Night of Debauchery
- Jim Milton Rides Again
- Blessed Are The Meek
- My Last Boys
- A Quiet Time
- American Venom
- Red Dead Redemption
- Blood Feuds, Ancient and Modern
طراحی یک مرحله جذاب به موضوعهای زیادی بستگی دارد. به عنوان مثال مرحله No Russian را در Call of Duty: Modern Warfare را به خاطر دارید؟ آن مرحله تا به امروز و با گذشت 14 سال از انتشار آن، تبدیل به یکی از ماندگارترین مراحل بازیهای ویدیویی شده که البته حاشیههای زیادی را با خود به همراه داشت. چنین مراحلی در صنعت بازیهای ویدیویی کم نیستند؛ این مراحل بعدها تبدیل به روح آن بازی میشوند؛ مثلا اگر اسم Titanfall 2 را بشنوید، خودآگاه یا ناخودآگاه یاد مرحله Effects and Cause میافتید؛ همان مرحلهای که باید با عوض کردن خط زمانی، به حقیقت موجود در داستان بازی پی ببرید. این تأثیری است که مرحله خوب میتواند در بازی به جای بگذارد.
Outlaws from the West
برای تجربه این مرحله، تنها کافی است تا ۲۰ دقیقه از این بازی را تجربه کنید. حس و حال شروع بازی و محیط برفی بازی همراه با شروع روایت قدرتمند بازی، این مرحله را بسیار به یادماندنی میکند. دار و دسته داچ از غرب وحشی فرار کرده و به سمت تمدن میآیند؛ با این که آنها غرب وحشی را رها کردهاند، اما غرب وحشی آنها را رها نکرده. ورود به خانه سیدی ادلر (یکی از شخصیتهای مهم بازی) و مقابله با دار و دسته اودریسکولها یکی از بهترین افتتاحیههای تاریخ بازیهای ویدیویی را رقم میزند.
با این که هنوز در آموزشهای ابتدایی بازی قرار دارید و روایت هنوز در حال جوشیدن بود، اما حس مرحله Outlaws from the West به خوبی به مخاطب انتقال پیدا میکند. با چند دیالوگ بسیار خوب مثل «ما آدمهای بدی هستیم، اما مثل اونها نیستیم» به خوبی میتوانید متوجه شوید که داستان این دار و دسته بسیار پرپیچوخم خواهد بود. این مرحله مثل خیلی دیگر از مرحلههای بازی تاریک و خونآلود است اما پایان خوبی دارد که مخاطب را مجاب به ادامه بازی میکند.
Hell Hath No Fury
زمانی که Red Dead Redemption 2 را تجربه میکنید، هیچوقت به ذهنتان خطور نمیکند که چنین مرحلهای را در طول بازی ببینید. مرحلهای که کاملاً غیرمنتظره و به اجبار سر راهتان قرار میگیرد و یکی از بهترین المانهای این بازی یعنی سیستم مبارزه را به بهترین و وسیعترین شکل ممکن به نمایش میکشد. این مرحله تا حدودی بازی را از یک اکشن وسترنی ساده خارج میکند و آن را به یک شوتر سوم شخص نزدیکتر میکند اما فقط در این مرحله چنین اتفاقی میافتد که در همین مدت نسبتاً کوتاه، بسیار خوب پیادهسازی میشود.
بعد از سرقت ناموفق بانک و فرار داچ و آرتور به کشتی، آنها به جزیرهای ناشناخته میآیند و در آنجا زندانی میشوند اما برای بازگشت به خانه و رفتن از آن جزیره، گروه تصمیم میگیرد که به محلیهای این جزیره کمک کنند تا جلوی حمله گروهی که با کشتی به سمت جزیره میآیند را بگیرند. استفاده از توپ برای نابود کردن این کشتیها مبارزه بسیار جذابی را رقم زده بود و این مرحله، پایان بسیار خوبی را به بخش جزیره در Red Dead Redemption 2 میدهد.
A Night of Debauchery
وقتی سرقتی بر عهده داچ و دار و دستهاش قرار بگیرد، آن سرقت دقیق و بینقص انجام خواهد شد. در این مرحله سرقت بسیار متفاوتی را نسبت به سرقتهای قبلی که در بانک یا در قطار انجام داده بودید را خواهید دید. این بار در کشتی توریستی مملو از ثروتمندان میروید و برای رفتن به این کشتی باید آرتور را شبیه یک فرد ثروتمند کنید. خرید لباس مجلل با پیرایش آرتور و آراسته کردن او قدمهای اولی است که برای این مرحله برمیدارید.
در ابتدای مرحله باید مشغول بازی پوکر شوید که شاید این بخش برای خیلیها جذاب نباشد و به همین خاطر طراحان امکان تقلب کردن را برای پلیرها قرار دادهاند تا حتی این بخش هم بتواند برای کسانی که تجربه یا حوصله پوکر را ندارند، از آن به راحتی بگذرند. بعد از بازی، تیراندازی و سیستم مبارزه بازی است که خودنمایی میکند و فرار کردن از کشتی هم از صحنههای ماندگار بازی است که به جذابیت بیشتر این مرحله کمک بسزایی میکند. شاید بزرگترین نقطه قوت این مرحله، تفاوت آن با دیگر مراحل بازی است و این که دیگر خبری از خاک، گل و کثیفی نیست و باید استخر خون بین ثروتمندان و کشتی مجللی راه بیندازید، فرصتی است که زیاد نصیبتان نمیشود!
Jim Milton Rides Again
بعد از پایان چپترهای اصلی بازی و داستان آرتور مورگان، پلیرها میتوانند تا چند ساعت دیگر بازی را با شخصیت قسمت اول این فرنچایز یعنی جان مارستون ادامه دهند. مرحله Jim Milton Rides Again همان مرحلهای بود که گیمرها ۷ سال انتظار آن را میکشیدند که بار دیگر تیراندازی را با جان مارستون تجربه کنند. این در حالی است که جان به همسر خود یعنی ابیگیل قول داده بود که دوران یاغی بودن و آدمکشیاش را کنار گذاشته؛ اما برای اینکه بتواند در محل کار خود بدرخشد و توجه رییسش را به خود جلب کند، او تصمیم میگیرد بار دیگر از غریزه یاغیگری خود استفاده کند تا به سارقان مزرعه رئیسش، درس خوبی بدهد.
شاید مهمترین المان جذاب این مرحله، حس بازگشت به راه اصلی بازی بود. بعد از تمام شدن چپترها و شروع اپیلوگ، شاید خیلیها فکر نمیکردند که دوباره تیراندازی در این بازی شروع شود و طرفداران قدیمیتر فکر نمیکردند بتوانند بار دیگر با جان مارستون اکشن بازی را تجربه کنند اما راکستار به خوبی آن بازگشتی که همگی دوست داشتند را به جان مارستون داد. هر چند جان مارستون در طول بازی نقش بسیار مهمی را ایفا میکرد، اما کنترل کردن این کارکتر طعم و لذت دیگری داشت.
Blessed Are The Meek
درست زمانی که متوجه میشوید چقدر از شخصیت Micah بیزار هستید، بازی شما را مجبور میکند که او را از زندان آزاد کنید. کارکتر مایکا بهقدری خوب پردازش شده بود که حتی از شنیدن اسم او هم بیزار بودید و حالا باید بدون میل باطنی خود، او را از زندان آزاد میکردید! اما از این حس که بگذرید، یکی از بهترین مراحل بازی را تجربه خواهید کرد. بعد از نقشه کشیدن و آزاد کردن مایکا از زندان، یکی از سنگینترین سکانسهای مبارزه بازی انتظار شما را میکشد که آرتور و مایکا باید به تنهایی در مقابل یک شهر بایستند و آنها را یکی پس از دیگری به قتل برسانند.
با این که نه پلیر و نه آرتور از شخصیت مایکا خوششان میآید، اما دیالوگهای جذابی بین این دو کارکتر رد و بدل میشود و میانپرده این مرحله که مایکا سعی دارد به آرتور بفهماند که چرا مرتکب چنین اشتباهی شده و در آخر به عنوان تشکر به آرتور یک غلاف برای هفتتیر دومش میدهد، روند جذابی است که این مرحله را بسیار به یادماندنی میکند، کمی جلوتر مایکا و آرتور بار دیگر مرحلهای دیگر اما این بار مرحله سرقت را با هم به اشتراک میگذارند که آن مرحله هم بسیار جذاب و لذتبخش است اما از بین مراحلی که این به اشتراک میگذارند، مرحله Blessed Are The Meeks شاید بهترین آن باشد.
My Last Boys
این مرحله از چند دیدگاه بسیار مرحله مهمی محسوب میشود. نه تنها در این مرحله یکی از مهمترین خط داستانی بازی یعنی رویارویی ارتش آمریکای نوین با بومیهای آمریکا خاتمهای پیدا میکند، بلکه خط داستانی بازی بین آرتور و داچ هم تغییر بسیار مهمی را شامل میشود. در آخر این مرحله آرتور که مریض و رو به مرگ بود، توسط داچ رها میشود تا بمیرد و بعد از این که آرتور نجات پیدا میکند و این موضوع را با داچ مطرح میکند، داچ سریعا این موضوع را کتمان میکند. این مرحله همان مرحلهای است که متوجه میشویم داچ خود واقعیاش را گم کرده و کمکم به شرور اصلی تبدیل میشود.
به خط شدن تمام اعضای دار و دسته داچ برای آخرین بار و اکشن وسیع این مرحله با تمام اتفاقات مهمی که در روایت و داستان اتفاق میافتد، همگی در کنار هم باعث میشوند تا یکی از مهمترین مراحل بازی اتفاق بیفتد که جذابیت خود را برای لحظهای از دست ندهد. از شروع تا پایان مرحله، آنقدر همه چیز به خوبی در کنار یکدیگر قرار میگیرند که به هیچوجه نمیتوانید لحظهای از تجربه بازی دست بردارید.
A Quiet Time
برای قرار گرفتن در لیست بهترین مراحل بازی Red Dead Redemption 2، لازم نیست که یک سرقت منحصر به فرد یا یک اتفاق بسیار مهم در داستان بازی را در کنار هم ردیف کنید. بعضی اوقات لازم است که به پلیر این فرصت را بدهید برای چند دقیقه از فضای تاریک بازی رها شود و کمی کمدی را به آن اضافه کنید. کاری که سازندگان بازی به خوبی در مرحله A Quiet Time و بین دو شخصیت آرتور و لنی رقم زدند.
در این مرحله، آرتور به سراغ لنی و در بار میرود تا با او کمی صحبت کند؛ بعد از زیاده روی آرتور در نوشیدن او کمی قدرت تعقل خود را از دست میدهد. بعد از مدتی او متوجه غیبت لنی میشود و حالا باید با آرتوری که قدرت فکر درستی ندارد، دنبال لنی بگردید. تلاش آرتور برای حفظ تعادلش و پیدا کردن لنی و فریادهای بلند و خندهدارش باعث میشود تا چند دقیقه فراموش کنید که این دنیای Red Dead Redemption 2 است و اتمسفر بازی سریعاً به یک بازی کمدی تبدیل میشود. کاری که پیشتر راکستار در دیگر بازیهایش انجام داده بود.
American Venom
پایانی خوب برای یک اپیلوگ خستهکننده! البته باید اعتراف کرد که تجربه مجدد دنیای Red Dead Redemption با جان مارستون بسیار لذتبخش بود اما طولانی شدن اپیلوگ با مراحل نه چندان هیجانانگیز باعث شده بود تا دلمان برای یک اکشن حسابی در بازی تنگ شود؛ اما راکستار این موضوع را بیشازپیش احساس کرده بود و این انتظار طولانی را با یکی از بهترین مراحل بازی پاسخ داد. مرحلهای که روی کوههای برفی، جان مارستون برای گرفتن انتقام آرتور استخر خون به پا میکند.
وقتی بعد از مدتی طولانی، سیدی ادلر که حالا جایزهبگیر شده بود با جان دیدار میکند، به او میگوید که او موقعیت مایکا و داچ را پیدا کرده و احساس میکند که برای پرداخت دینی که آرتور به گردن آنها داشته، باید سراغ آنها بروند و آن دو نفر را به قتل برسانند. جان مارستون که هفتتیرهایش را کنار گذاشته بود و مرد کار و خانواده شده بود، برای آخرین بار غلاف خود را به کمر میبندد تا انتقام رفیق قدیمیاش را بگیرد. پایان دادن به داستان رستگاری آرتور با کشتن مایک روی کوههای برفی، حسی بود که تمام پلیرهای این بازی از پایان داستان آرتور مورگان میخواستند که با یکی از بهترین مراحل بازی، مملو از دیالوگهای جذاب و اکشن نفسگیر به دست میآورند.
Red Dead Redemption
آخرین باری که کنترل آرتور مورگان را در بازی به دست میگیرید حس بسیار غریبی دارد. اسبدوانی طولانیمدت آرتور که در تمام این مدت به دیالوگهای مهمی که در طول بازی شنیده بود فکر میکند و با علم بر این که مدت زمان زیادی برای زنده ماندن به خاطر مریضی کشندهاش دارد، موسیقی جذاب و انتقال حس ارتش تکنفره بودن آرتور در مقابل دار و دسته داچ که به خاطر پول تمام خصلتهای خوب خود را کنار گذاشته بودند، باعث میشود تا حتی بدون اکشن و مبارزه در بازی، تنها از اتمسفر و ردوبدل شدن دیالوگها لذت ببرید.
این مرحله آخرین باری است که آرتور را میبینید و تا این مرحله هر تصمیمی که با کارکتر آرتور میگیرید، روی پایانبندی داستان این کارکتر تأثیر بسیار مهمی دارد. اگر آرتور را مانند دیگر دار و دسته داچ بدانید، با انتخاب بازگشت به سمت غار و برداشتن پول او را به فردی منفور تبدیل میکنید و اگر قید پول را بزنید و سعی کنید تا او را فدای نجات دادن جان مارستون و خانوادهاش کنید، زنجیرهای از میانپردهها و دیالوگهای احساسی را در بازی شاهد خواهید بود؛ اما باوجود تمام جذابیتهایی که این مرحله دارد، هنوز یک مرحله دیگر وجود دارد که از پایانبندی داستان آرتور مورگان هم جذابتر باشد!
Blood Feuds, Ancient and Modern
از شروع صدای گیتار وودی جکسون تا آخرین قاب یعنی خانه آتش گرفته، مرحله Blood Feuds, Ancient and Modern نفس را در سینه شما حبس میکند. همهچیز در این مرحله طوری کنار هم قرار میگیرد که حتی اگر تا آن لحظه نتوانسته بودید با اتمسفر بازی ارتباط برقرار کنید، برای چند دقیقه خودتان را فراموش میکنید و تبدیل به آرتور مورگان میشوید. دیالوگهای ماندگار، اکشن نفسگیر و گسترده، روایت پیچیده، قاببندی سینمایی جذاب و البته موسیقی گوشنواز در این مرحله به بهترین شکل خود پیادهسازی شدهاند تا بهراحتی این مرحله را در جایگاه اول این لیست قرار دهند.
وقتی جان مارستون متوجه میشود که پسر او یعنی جک توسط خاندان Braithwaith ربوده شدهاند، این موضوع را با دار و دسته به اشتراک میگذارد و داچ که تا آن لحظه با مراقبت در شهر رفتار کرده بود، احساس میکند که روی تمام اصول اخلاقیاش پا گذاشته شده و به گنگ دستور میدهد تا آماده حمله به عمارت Braithwaith ها شوند. از اسبدوانی گنگ کنار یکدیگر تا پیادهروی زیر نور ماه، انعکاس سایه بدنشان و اسلحهای که روی شانههایشان قرار دارند، به پلیر هشدار میدهد که قرار است یکی از بهترین مراحل تاریخ بازیهای ویدیویی را تجربه کنند که هشدار بسیار درستی است.
سخن نهایی
خیلی از مراحل دیگر Red Dead Redemption 2 هستند که جایشان در این لیست خالی است. مرحله نجات دادن جان مارستون از زندان با بالون، مرحله به قل و زنجیر کشیده شدن آرتور و داچ در جزیره نامعلوم، مرحله آتش زدن مزرعه تنباکو، مرحله منفجر کردن پل ریل قطار و کلی مرحله دیگر که هرکدام جذابیت خود را دارند. حتی بعضی از مراحل فرعی و به خصوص Strangers Mission ها که هرچند در داستان اصلی بازی تأثیر ندارند، اما روایت مستقل و جذاب خود را دارند؛ اما در این لیست سعی کردیم، سراغ مراحلی برویم که حس متفاوتتری را نسبت به دیگر مراحل بازی به مخاطب منتقل کردهاند. به نظر شما جای چه مرحلهای در این لیست خالی است؟